کارهای رضا یزدانی امضای او را دارد
کارهای رضا یزدانی شناسنامه دارند. اگر از شنوندههای کارهای یزدانی باشید، این جمله آغازین را تایید میکنید. یک آهنگ از او را حتی اگر برای اولین بار بشنوید، به سرعت میتوانید مطمئن باشید که کار، کار خودش است. شاید از خوش شانسیاش باشد که کارش در ایران تک است و هیچ خواننده دیگری وجود ندارد که شبیه او بخواند و خودش هم سعی دارد تا شبیه کسی نباشد. امضای رضا یزدانی را پای همه کارهایش میتوانید ببینید؛ امضاهایی که خوب یا بد مخصوص یزدانی هستند و نقطه تمایز کارهای او نسبت به بقیه خوانندههایی اند که این روزها بازار پررونقی دارند.
خاطره بازی
معمولا در همه آلبومهایش حداقل یک آهنگی پیدا میکنید که با مکانهای نوستالژیک مخاطب را درگیر کند و شنونده را یاد تهران قدیم یا اتفاقات گذشته بیندازد.
شمال: کمتر کسی پیدا میشود که شمال نرفته و از آنجا خاطره ای نداشته باشد. آهنگ شمال را در هر جایی که باشی و بشنوی هوس شمال به سرت میزند و کلی خاطره به ذهنت هجوم میآورند.
کافه نادری: کافه نادری را هیچ کس به عنوان کافه نمیشناسد. تمام آن چیزی که آنجا را کافه نادری کرده، سکوتش در کنار حضور افرادی مثل جلال آل احمد و نیما یوشیج است؛ جایی که برای اولین بار غذاهای فرنگی زیادی را به ایران آورده اما به این دلیل مهم نشده. کافه نادری محلی بوده که برخی اندیشهها در آنجا نطفه بستند و با آورده شدن به روی کاغذ، متولد شدند.
لاله زار: «لاله زار» را یادتان هست؟ همان آهنگی که میگویند مسعود کیمیایی به خاطر آن رضا یزدانی را به سینما دعوت کرد. این آهنگ خیلی زود تبدیل شد به یکی از خاطره انگیزترین آهنگهای رضا یزدانی. لاله زار به دلیل تماشاخانههای قدیمی و سینماهای معروفش در ذهن بزرگترها خاطره شد. درآخرین آلبومش هم کاری شبیه به لاله زار دارد و همان را تداعی میکند؛ کوچه ملی.
پیکان: یکی از نوستالژیهایی که زیاد از خاک خوردنش در ذهنها نمیگذرد اما خیلی چیزها را از گذشته با ما یادآوری میکند، همین خودروی دوست داشتنی و همیشگی است. خب تا حالا هم کسی جز یزدانی برای این موجود نوستالژیک آهنگ نخوانده.
نوع خاص ادای کلمات
او خوب میداند که چه آهنگی به صدایش بدهد و کلمات را چطور ادا کند. صدای او نسبت به کلمههای مهم ایستا نیست و اکت کامل دارد. اکسان گذاری مناسب و حسی که بین کلماتش جاری است، از دیگر امضاهای کاری یزدانی به شمار میرود. البته در این کار یک نمونه کامل و رشک برانگیز درموسیقی ایران داریم به نام فرهاد. یزدانی بعضی جاها سعی میکند تا از نوع تاکید فرهاد مهرداد پیروی کند. میگویند از علیرضا عصار موفق تر بوده. در همین آلبوم آخرش تاکید روی یخ زده، اره برقی و یغما نمونه کاملی اند از این موضوع.
گیتار الکتریک
این یک ویژگی غالب کارهای جدید یزدانی است. هرچند جایش در آلبوم اولش ولی حالا با شنیدن صدای گیتار الکتریک قبل از شنیدن صدای خواننده، یکی از گزینههایی که به ذهن میآید این است که است که الان صدای یزدانی را میشنویم. همه عکسهایش (از آلبوم گرفته تا سایتش) به نوعی دلبستگی اش را به گیتار و خانواده نشان میدهد.
انتخاب ترانه
این نمونه البته با امضاهای دیگر یزدانی مشترک است و مکمل آنها به شمار میرود. یکی از ویژگیهای ترانههایی که او انتخاب میکند، دربرگیرندگی آنهاست. او به دنبال ترانههای رو و علنی نیست و دوست دارد شعرهایش پر باشد از نماد تا هرکسی با هر روحیه ای بتواند با آنها ارتباط برقرار کند این آیتم تاثیرگذارترین دلیل برنده شدن آهنگهای یزدانی است تا با شاعر خاصش یا ترانههای پرنمادش به نتیجه مطلوب برسد. حتی رنگ و لعاب ترانههای عاشقانه اش اختصاصی است و در همه کارهایش، با ترکیب درستی از گیتار الکتریک و ادای کلمات، حس یک موسیقی جذاب را به شنوندهاش تقدیم میکند.