آدری هپبرن: لحظات سختی داشته ام، اما همیشه، آخر هر سختی یک جایزه هم گرفتم/
چشمانش پلی بود برای ورود به هرجایی که در آن، چشمه کودکی هنوز پرآب است. بیلی وایلدر کبیر در وصف اش گفته بود، آدری «آن»ی دارد که همیشه ماندگارش میکند، او دومی نداشت و نمیتوان تکثیرش کرد. کافه سینما، در ادامه انتشار گزین گویه های بزرگان سینما، این بار به بهانه تولد آخرین معصوم سینما (صفتی که پیتر باگدانویچ به وی داد) مروری دارد بر افکار و اندیشه های آدری هپبرن:
یادتان باشد اگر به دستی برای کمک نیاز داشتید در انتهای بازویتان قرار دارد.
همین
جور که دارید پیرتر میشوید یادتان باشد که یک دست دیگر هم دارید: یکی
برای اینکه به خودتان کمک کنید و دومی برای کمک به دیگران.
جور که دارید پیرتر میشوید یادتان باشد که یک دست دیگر هم دارید: یکی
برای اینکه به خودتان کمک کنید و دومی برای کمک به دیگران.
هر چیزی یاد گرفتم، از فیلم دیدن بوده است.
به اعتقاد من، زنان شاد، زیباترین زن ها هستند.
به باور من، فردا روز دیگری ست ... من به معجزه اعتقاد دارم.
پاریس همیشه یک ایده خوب است.
هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد، خود واژه میگوید من ممکن هستم.
اگه بخواهم صادق باشم، باید به شما بگویم که من هنوز افسانه های پریان را میخوانم و آنها را از هر داستان دیگری بیشتر دوست دارم.
شاید همیشه پیشنهاد کار نداشته باشم، اما میخواهم همیشه کنار خانواده ام باشم.
زیبایی یک زن به لباس هایی که میپوشد، نیست. زیبایی زن باید در چشمانش دیده شود، آنجا که منزلگاه عشق و مسیر رسیدن به قلب اوست.
مردم بیش از هر چیز به بازسازی، تجدید و تغییر خود، نیاز دارند.
هر اتفاقی که بیافتد، بهترین چیز این است که پیرشدن لذت بخش است.
برای من تنها چیزهایی جالبند که قلب مربوط میشوند.
به نوبه خودم لحظات سختی داشته ام، اما همیشه، آخرهرچه قدر سختی کشیده ام، یک جایزه گرفتهام.
هیچ وقت کاری با تصویری که مردم از من در ذهن خویش ساخته اند، نداشته ام، من کار خودم را میکنم.
موفقیت شبیه رسیدن به یک تولد مهم است و شناخت خود، دقیقا همین است.
بهترین چیز در زندگی، با هم بودن است.
مهمترین چیز برای لذت بردن از زندگی، شاد بودن است. همه چیز همین است.
من به دنیا آمدم با نیازی بزرگ به محبت کردن و نیازی بزرگتر به دریافت آن.
من خوش شانس بودم، فرصت ها همیشه به دست نمیآیند، باید اونها رو قاپید
اگر قرار بود زندگی نامه ام را بنویسم، اینگونه آغاز میکردم: در براسلز بلژیک و در 4 مه 1929 به دنیا آمدم و شش هفته بعد مردم