آنجلینا جولی بازیگری که بیشتر از همه بازیگران مورد علاقه مردم و رسانهها است. او زوج معروف هالیوود به نام برانجلینا را تشکیل داد. آنجلینا هنوز یکی از مرموزترین ستارههای دنیای هالیوود است.اگرچه
ما چیزهای زیادی در مورد آنجی میدانیم (و اکثرشان شایعات پر و صدا هستند)
چیزهایی هم هستند که تعداد خیلی زیادی از شماها درموردش نمیدانید. حال
مهم ترین رازهای مربوط به آنجلینا جولی چه هستند؟
1. آنجلینا جولی حرف «H» را روی بازوی چپش تاتو کرده است. بد نیست بدانید این حرف اول اسم برادرش James Haven Voight است که خیلی هم با یکدیگر صمیمی هستند.
2.
آنجی و برادرش جیمز عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. البته در سالهای قبل
کم و بیش شایعات بد و نامناسبی در مورد این دو گفته میشد که صحت آن هم
تایید نشد. بعدها جیمز گفت که آنجلینا را یک زن کامل و فوق العاده میداند.
او ادامه داد شاید به این خاطر من تابحال زن مناسب خود را نیافتهام، چون
همه را با خواهرم مقایسه میکنم. در حقیقت زنی که من انتخاب میکنم باید از
دو فیلتر عبور کند؛ چرا که هم من و هم خواهرم باید او را قبول داشته باشیم. من انسان کمال گرایی هستم و به سختی میتوان کسی را پیدا کرد که تمام این انتظارات من را برآورده کند.
آنجی و برادرش جیمز عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. البته در سالهای قبل
کم و بیش شایعات بد و نامناسبی در مورد این دو گفته میشد که صحت آن هم
تایید نشد. بعدها جیمز گفت که آنجلینا را یک زن کامل و فوق العاده میداند.
او ادامه داد شاید به این خاطر من تابحال زن مناسب خود را نیافتهام، چون
همه را با خواهرم مقایسه میکنم. در حقیقت زنی که من انتخاب میکنم باید از
دو فیلتر عبور کند؛ چرا که هم من و هم خواهرم باید او را قبول داشته باشیم. من انسان کمال گرایی هستم و به سختی میتوان کسی را پیدا کرد که تمام این انتظارات من را برآورده کند.
3. آنجلینا جولی زمان کودکی دوست داشت خون آشام شود!
و همه کتابهای مربوط به خون آشامان را نیز میخرید و جمع میکرد. بعدها
نظرش عوض شد و شغل رویایی و مورد علاقه اش مامور مراسم تدفین بود!
4. آنجلینا یک بار گفت که «جنا رولاند» الهام بخش او برای برگزیدن شغل بازیگری بوده است. جولی فرصت این را پیدا کرد که در دو فیلم به نامهای بازی با قلب (1998) و گرفتن زندگیها Taking Lives (2004) با او همبازی شود.
5. «ویوین برتراند» مادر آنجلینا جولی اسم سومین فرزندخوانده او که از ویتنام آمده بود یعنی «پکس» را انتخاب کرد.
6. آنجلینا جولی در سن 14 سالگی کار مدلینگ را برگزید. او در سن 18 سالگی از این کار دست کشید تا بازیگر شود.
7.
اولین تجربه بازیگری آنجلینا جولی سال 1982 زمانی که او فقط 7 سال داشت
اتفاق افتاد. او نقشی را در فیلم پدرش به نام Lookin’ to Get Out بازی کرد.
8.
رنگ طبیعی موهای آنجلینا جولی بور است. او یک بار در یکی از مصاحبههایش
گفت: «موهای من که اول قهوه ای خیلی روشن بود کم کم قهوه ای تیره تر شد. وقتیکه من بچه بودم مادرم موهای من را رنگ تیره میکرد و من هم از آن زمان رنگ تیره را دوست داشتم. اما رنگ طبیعی موهایم بلوند است.»
رنگ طبیعی موهای آنجلینا جولی بور است. او یک بار در یکی از مصاحبههایش
گفت: «موهای من که اول قهوه ای خیلی روشن بود کم کم قهوه ای تیره تر شد. وقتیکه من بچه بودم مادرم موهای من را رنگ تیره میکرد و من هم از آن زمان رنگ تیره را دوست داشتم. اما رنگ طبیعی موهایم بلوند است.»
9. آنجلینا جولی بعد از به دنیا آمدن دوقلوها در سال 2008 برای وزن کم کردن از بازیهای آنلاین مدوکس « Nintendo DS» استفاده کرد! آنجلینا به تمرینات Pilates (نوعی بدنسازی) میپرداخت، او سعی میکرد سه بار درهفته یک ساعت این کار را بکند.
10. آنجلینا جولی زمان کودکی دو مار خانگی به نام «ولادیمیر» و «هری دین استانتون» داشت. پس او از بچگی توانایی نگهداری از مارها را داشت، برای همین سر صحنه فیلم اسکندر که باید در فیلمیبازی میکرد که مارها سر صحنه بودند به راحتی از پس این کار برآمد.
11. آنجلینا جولی مجسمه اسکار، جایزههای گلدن گلاب، جوایز SAG و مجسمههای جوایز منتخب منتقدان را به مادرش داد. او احساس میکرد نیازی نیست خودش را به این جوایز بچسباند.
12. آنجلینا جولی به همان مدرسه ای رفت که «لنی کارویتز» میرفت.
13. شخصیت محبوب دیسنی از نظر او دامبو فیل پرنده است. جولی حتی یکبار اقرار کرد وقتی که دامبو توانست پرواز کند او گریه کرده است!
14. آنجلینا جولی یک گواهینامه خلبانی خصوصی با هواپیمای تک موتوره دارد.
15. جولی به خاطر پسرش مدوکس طرفدار تیم فوتبال لیورپول شده است. او میگوید: مدوکس دوست دارد فقط برای لیورپول بازی کند.
16. آنجلینا جولی مسئول تبلیغات ندارد. او خودش همه کارهایش را میکند.
17. آنجلینا جولی از درآغوش گرفتن و بغل کردن نفرت دارد. او یکبار فاش کرد: «زمانیکه در سن رشد بودم، از بغل کردن مردم بدم میآمد حتی اگر آن شخص برادرم بود. حالا من میتوانم نفسم را حبس کنم و فقط در موردش صحبت کنم.»